Date Range
Date Range
Date Range
چون رقص سنگ و جویبار. در زیر و بم خوابهایم. در تو و آنچه از توست. بیصدا می خزم در خود. دوستان شرح پریشانی من گوش کنید. دوستان شرح پریشانی من گوش کنید داستان غم پنهانی من گوش کنید. قصه بی سر و سامانی من گوش کنید گفتگوی من و حیرانی من گوش کنید. شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی. سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی.
شب های بسیاری تو را در خواب می بینم. خورشید من دیگر دلم تنگت نخواهد شد! تا صورتت را در رخ مهتاب می بینم. شب می شود وقتی تو را بی تاب می بینم. دریا تو را در ذهن من می آورد وقتی. در ساحلش موی تو را در تاب می بینم. من عاشقت هستم و این چیز عجیبی نیست. وقتی که قلبی پاک تر از آب می بینم. نوشته شده توسط امیرحسین رمضانی در جمعه بیستم دی 1392. تمام عمر شیرین است وقتی.
به آهستگی از خواب بیدار میشود. نماز میخواند و سپس به لانه مرغها میرود تا تخم مرغها را جمع کند. مثل خرچنگ به رختخواب چسبیده و خر و پف میکند. مشغول مشایعت آقای شوهر است که از در خانه بیرون میرود و هزار تا دعا و صلوات برای سلامتی شوهر کرده و پشت سرش به او فوت میکند. مشغول رسیدگی به بچه ها و پاک کردن لپه برای درست کردن ناهار است.
طنز شعر طنز و غیره. ای دل به جشنواره چرا می روی نرو. امسال برای اولین بار وسوسه شدم در جشنواره ی شعر فجر شرکت کنم. در آخرین دقایق هشت غزل را بهمراه فرم ثبت نام که پر کرده بودم فرستادم. در پرکردن فرم چنان دقتی به خرج داده بودم که دشمنان با دقت یک میلیمتر بتوانند ردیابی ام کنند. فعلا نامم جزو شرکت کنندگان نیامده و البته این فعلا که می گویم آخرین روز اعلام اسامی ست. سروش خبر می دهد که یار آمده ابلیس نعره می زند که خار آمده. دست پروردگار یاور امام زمان است شعار شیطان دلگرمی دشمنان است.